یادداشت علیاصغر سیدآبادی دربارهی ساخت کتابخانهی روستای سیدآباد
کارتنهای کتاب منتظر گشایش یک کتابخانهاند
وقتی میخواستیم کلنگ ساخت کتابخانهی روستای سیدآباد را به زمین بزنیم، (البته من چون تخصص کلینگزنی ندارم، آنجا نبودم) مبلغی را برآورد کردند که با آن بشود کتابخانه را ساخت و تحویل داد. حساب و کتاب کردیم و دیدیم خداروشکر مبلغ جور است. قرار هم گذاشتیم که یک ریال کمک دولتی نگیریم و تا جایی که ممکن است کمک مالی غیردولتی هم نگیریم. خداروشکر-اگر در رودربایستی قرار دادن و کار کشیدن از دوستان و لطف آنان. مثل ندا موحدیپور و رامینبیرقدار و چند نفری که اینجاا نیستند را به حساب نیاوریم- تا حالا موفق بودیم از این نظر.
خلاصه زمینش را پدر گرامی داد و مبلغ عمدهاش را برادر گیسو به یاد مرحوم مادرمان تامین کرد و برادر کوچکتر هم ایستاد بالای سر کار.(حالا الان چند روزی است درگیر کروناست و برایش دعا هم بکنید، خوب است.)کار شروع شد. زمین را آماده کردند و بتون ریختند و میلگردها بالا آمد که پول تمام شد و کرونا هم قوز بالای قوز شد. قرار بود با این پول کتابخانه تحویل داده شود، امّا خب سیمان و میلگرد و همهچیز گران شده بود. دوباره برآورد کردیم و دیدیم که به اندازهی همان مبلغ اوّل نیاز داریم. باز هم یکجوری جورش کردیم و ادامه دادیم، امّا باز هم…
سرتان را درد نیاورم، حالا دیگر چیزی به آخرش نمانده و به قول مرحوم خیاط قدیم روستای ما فقط مانده آستینش. در و پنجرهها و حفاظها را سفارش دادهاند. گچکاری داخلش فکر کنم تمام شده و دارند کفش را کار میکنند و کارتنهای کتاب هم منتظرند. من هم گفتهام روی ما دیگر حساب نکنید!
با یک حساب سرانگشتی ۷۰ میلیون تومان لازم دارند که کتابخانه راه بیافتد. برای تامین این ۷۰ میلیون تومان کمپینی راهانداختهاند که بدون کمک مالی دیگران و با فروش لباس و پیرایههای دستدوز و دستبافت این مبلغ را تامین کنند و انصافا کارهای تروتمیز و قشنگی هم هستند.(آگهی بازرگانی)
دیگر فکر کنید کار برای خودتان است. هر کمکی از دستتان بر میآید که این کتابخانه راه بیافتد، دریغ نکنید. از لایک، انتشار، تبلیغ، ترویج و اجبار گرفته تا انتخاب و پرداخت برای خودتان و دیگران.
از امشب هم فروش را شروع کردهاند و دیر بجنبید، ممکن است پشیمان شوید.(بازار گرمی)
نشانی کمپین هم اینجا در اینستاگرام است: gavinbaft@
سایت گروه گوین را اینجا ببینید
بیشتر در اینباره بخوانید: |