تعدادی مادر خلاق، ایدههایشان را تبدیل به جعبههایی کردهاند که میتواند کودکان را حسابی سرگرم کند
این جعبهی شگفتآور!
مادر بودهاند و معلّم؛ از آن مادرهایی که سرشان درد میکند برای پیاده کردن ایدههای تازه و جذابی که بتواند خلاقیت فرزندشان را تضمین کند. همین سَر پُر شورشان هم آنها را به تولید نوعی از اسباببازیهای کودکانه رسانده است که خلاقیت و سرگرمی از آن میبارد؛ اسباببازیهایی به نام «جعبک» که قرار است یکی دو ساعتی وقت کودک شما را بگیرد و آخرش یک کار خلاقانه تحویلتان بدهد.
خودت بساز
به گزارش گلپونه ، حالا دیگر دو سالی میشود که فاطمه سادات حسینی و دوستانش، جعبکی تولید کردهاند که بین بچّهها و پدر و مادرهایشان حسابی طرفدار پیدا کرده است: «دو سال پیش همینموقعها بود که با یکی از همکارانم که معلّم ریاضی مدرسه بود، تصمیم گرفتیم در فضای کسبوکار و استارتاپ فعالیت کنیم؛ تصمیم که به سبب موقعیت و مادر بودنمان، به راهاندازی جعبک رسید.»
معلوم است که از آن دسته مادرهایی است که حسابی برای رشد و پرورش خلاقیت فرزندش وقت میگذارد؛ از آنها که دلش یک کار متفاوت و البته کاربردی میخواهد: «در روزهایی که دخترم هشت ماهه بود، خیلی دربارهی بازیهای زیر دو سال جستوجو میکردم؛ آنقدر که به جای خریدن اسباببازیهای اکثرا گران و بدون فایده، خودم برایش بازی میساختم.» و همین حالوهوا باعث شد که این راهش را گسترش بدهد و وارد فضای تولید انبوه برای کودکان دیگر هم بشود؛ آنقدر که بالاخره، ایده خام و اوّلیه ساخت یک جعبهی پُر از وسیله برای ساخت یک بازی جدید، آنهم با محوریت ابزار خام و ساخته نشده، آنها را به «جعبک» رساند:«در واقع چون چنین ایدهای در ایران نبود یا خیلی کمرنگ بود، به دلم نشست؛ اینکه بیاییم و به جای اسباببازیهای ساخته شده، به بچّهها ابزارهای خام بدهیم و اجازه بدهیم تا خودشان بسازند و خراب کنند.
اجازه بدهیم آنطوری که دوست دارند، بازی بسازند و سرگرم بشوند.» هدفی که با کمک گرفتن از مربیان مهدکودک و روانشناسان به سرانجام خوبی رسید.
به سوی جعبکسازی
حالا آنها یک تیم سه چهار نفره از مادران جوانی بودند که تصمیم داشتند ایدهشان را به بهترین شکل پیاده کنند: «فکر همهچیز را کردیم؛ از خرید ابزار تا پیاده کردن محتوایی قابل قبول برای بچّهها که چیزی به آنها اضافه کند.»
آنقدر که همهی برنامهریزیهایشان بالاخره اجرایی شد و در روزهای اول، مشغول طراحی دو جعبک ابتدایی شدند؛ یک جعبک خمیری و یک جعبک آردی: «جعبک خمیری، پایهاش خمیر بازی دستساز بود که در کنارش وسایلی آمده بود که به آن فلسفه قنادی و تولّد را داده بود؛ همراه ابزار، یک راهنمای بازی هم بود که ما به مادر برای تسهیلگری در بازی ایده داده بودیم که چطور کودک را در روند بازی همراهی کند.»
و امّا جعبک دوم:«وسایل آرد بازی به همراه خود آرد را در داخل جعبه گذاشته بودیم؛ جعبهای که با هدف تقویت حواس پنجگانه که در سنین زیر هفت سال اهمیت بسیار زیادی دارد، طراحی شده بود.»
امّا فاطمه حسینی خیلی تاکید دارد بگوید که از همان روز نخست، به این فکر کردند که والدین نباید خیلی دخالتی در روند بازی داشته باشند؛ بلکه اجازه بدهند که کودک از الگوهای ذهنی خودش برای پیشبرد بازی استفاده کند:«در واقع طبق مطالعاتمان و پیش از شروع کار، میدانستیم که در جعبک نمیخواهیم به کودک آموزش و یا ایدهی مستقیمی بدهیم؛ بلکه قرار است خودش فکر کند که دوست دارد با این وسایل، چهکار کند!» و خب طبیعتا کودکان با وسایلی مشابه، بازیهای مشابهی انجام نمیدهند؛ آنها هرکدام خودشان در لحظه تصمیم میگیرند که مثلا با این نخ یا با این چسب چکار کنند!
در جعبک دنبال این هستیم که به جای اسباببازیهای ساخته شده به بچّهها ابزارهای خام بدهیم و اجازه بدهیم تا خودشان بسازند و خراب کنند و سرگرم بشوند
فکرش را نمیکردیم
«اولش خیلی ناامید بودیم.» فاطمه حسینی اینرا میگوید و معتقد است که راهاندازی صفحهای برای معرفی و فروش چنین وسیلهای، آنهم در اسفندماه دو سال پیش، خیلی چشمانداز روشنی برایشان نداشته است؛ چرا که همه مشغول خانهتکانی هستند و هیچکس دلش نمیخواهد یک جعبه که حاوی آرد و یک عالمه وسایل خردهریز دیگر است، وارد خانهاش شود، امّا اشتباه فکر میکردند:«بالاخره و با این اوصاف، از محصولاتمان عکاسی کردیم و آنرا در صفحه گذاشتیم؛ با اندک پساندازمان هم تبلیغ کوچکی برای معرفیاش انجام دادیم و به انتظار نشستیم.» و خب با اتّفاق شوکهکنندهای روبهرو شدند:«همه آن پنجاه تا جعبک از دو نمونه آردی و خمیریمان، در همان روزهای پیش از عید به فروش رفت و پدر و مادرها حسابی از طرحمان استقبال کردند.»
استقبالی که نشان از یک امیدواری با خودش به همراه داشت؛ آنهم اینکه والدین برای ابزارهای سرگرمی فرزندشان اهمیت خوبی قایل هستند و خب چه چیزی بهتر از اینکه متوجه شده بودند که والدین و بچّهها به چنین ابزاری نیاز دارند؟ و همین باعث شد که این مادران جوان به سراغ تولید جعبکهای متنوع دیگری در سال جدید بروند:
«و جعبههایی تولید کردیم که در نگاه اول خیلی مشخص نبود که این وسیلهها برای بچّهها هستند؛ امّا خودمان میدانستیم که مثلا پشت این لیوان، قطرهچکان، الک، وردنه و … چه رازی برای سرگرمی کودکان نهفته است.» آنقدر که امروز و بعد از دو سال، در جایگاه خوبی از تولید اسباببازیهای خلاقانه برای کودکان ایستادهاند.
جعبکسازی به موازات بچّهداری
طراحی، برنامهریزی، خرید و در نهایت ساخت چنین وسیلهای، آنهم در حالی که همهی تیم سازنده مادر هستند، کار سختی نیست؟ این پرسیش بود که فاطمه حسینی که باعث و بانی راهاندازی این فعالیت است پاسخ روشنی برایش دارد:«کار کردن با بچّهها، اساسا خیلی دشوارتر از آن چیزی است که میتوان توصیف کرد؛ آنقدر سخت که نصف انرژی روزانهمان صرف این میشود که حالا بچّهها را برای جلسهها کجا و پیش چهکسی بگذاریم و یا اینکه اگر با خودمان در کارگاه همراه میشوند، چهطور سرگرمشان کنیم که نه آنها اذیت شوند نه ما؟»
امّا آنها انتخاب کردهاند که مادر باشند و به موازات آن، فعالیتی در حوزهای که به آن علاقه دارند هم داشته باشند:«برای همین هم در برابر سختیهایشان، احساس قربانی بودن نداریم.» آنها حتی در این مسیر، فرزندانشان را هم با خود همراه کردهاند و سعی میکنند حتی از خود بچّهها هم در کارگاههایشان کمک بگیرند که احساس مفید بودن در وجودشان شکل بگیرد و فکر نکنند که برای ما زحمت هستند.»
این پدر و مادرهای عزیز
حالا کار به جاهای خوبی رسیده است؛ اینکه این احساس به وجود آمده است که خلاقیت و پرورش ذهن کودکان، برای بزرگترها خیلی با اهمیت است:«وقتی مامانها به ما بازخورد میدهند که محصولاتتان خیلی خوب بود؛ وقتی میگویند بچّههایمان در عین ذوقزدگی حسابی سرگرم شدند و وقتی میبینیم که بچّهها با محصولی که بهصورت شبانهروز برای طراحی و تولیدش وقت گذاشتهایم، خوشحال میشوند، همهی سختیها یادمان میرود و حاضریم که دوباره آنها را به جان بخریم؛ چرا که تکرار این خاطرهها برایمان حسابی شیرین است.» از آن شیرینیهایی که به جان آدم میچسبد؛ از آن آخیشهای از ته دل که بالاخره همان شد که میخواستم.