تصویر آنهایی که در سال ۱۳۹۸ برای کودکان قدمی برداشتهاند! تصویر اول: عبدالحکیم بهار
تهمینه حدادی
قرار شد در گلپونه به چهرههای تاثیرگذار سال ۱۳۹۸ فکر کنیم. چهرههایی که برای کودکان قدمی برداشتهاند. بعد دایرهی انتخاب را محدودتر کردیم و به بخش فرهنگ فکر کردیم. دلیل موجهی هم داشتیم. قدمهای آهسته و پیوستهی این راه گاهی از دید خیلی از افراد جا میماند، راهی که سالها از آن غافل بودهایم و حالا طی دو دههی اخیر رنگ و بوی تازهای به خود گرفته است. اعتلای فرهنگ در بخش کودک و نوجوان هنوز در گامهای اولیه است، اما تصاویر درخشانی از خود به جا میگذارد که باید ثبت و ضبط و نگهداری شود. این تصاویر ضبط شدهاند و حالا به مناسبت سال نو باز آن را بازنشر میکنیم، تصویر آنهایی را که برای کودکان قدمی برداشتهاند و قهرمانند!
تصویر اول: عبدالحکیم بهار
«اوایل سال ۱۳۹۸ شبکهی مروجین کتابخوانی در بلوچستان را راه انداختیم که بیش از ۲۰ نفر از علاقهمندان و داوطلبان به کتاب و کتابخوانی به این گروه پیوستند و حاصل آن شکلگیری چندین کتابخانهی کوچک، متوسط و بزرگ در روستاهای جنوب استان شد. و البته دامنهی رشد آن همچنان ادامه دارد. سیل اخیر که اتفاق افتاد کار ما دیگر امدادرسانی فرهنگی نبود. از جمعآوری و توزیع موادغذایی تا ساخت خانههای آسیب دیده و پخش کتاب و نوشتافزار در منطقه را هم برعهده گرفتیم.»
اینها صحبتهای عبدالحکیم بهار است که به عنوان مروج کتاب شناخته میشود و در سیل اخیر سیستان و بلوچستان هم مرجع مطمئنی برای دریافت کمکهایی بود که برای کودکان و نوجوانان از سراسر کشور آماده میشد.
او میگوید: «هدف اصلی شبکهی مروجین کتاب چابهار این است که در هر روستا افراد داوطلب علاقهمند به کتاب و کتابخوانی را شناسایی کند و با در اختیار گذاشتن کتاب و ملزومات کتابخانهای شرایط کتابخوانی برای کودکان، نوجوانان، جوانان و مادران آن روستا را فراهم کند.»
عبدالحکیم بهار که صیاد بوده است، میگوید: «اواخر دههی شصت، در کنار کتابخوانی، علاوه بر اینکه خواننده و مخاطب نشریات حوزهی کودک و نوجوان بودم نوشتن برای کودکان و نوجوانان را تجربه کردم. در آن سالها، با نشریههایی مثل کیهان بچّهها، سروش نوجوان، کودک مسلمان بلوچ و برخی دیگر از نشریات کودکان و نوجوانان ارتباط نزدیکتری برقرار کردم و مطالب برای چاپ در اختیار آنها قرار میدادم که همین همکاری سبب شد تا سالها ارتباط من با مطبوعات این حوزه حفظ شود. نتیجهی این ارتباطها باعث شد با بسیاری از شاعران و نویسندگان کودک و نوجوان از نزدیک آشنا شوم. البته همانسالها مجبور به ترک تحصیل شدم و بر روی یک لنج کار میکردم. بعد دوباره مدرسه و درس خواندن را شروع کردم و در دورهی خدمت سربازی هم عادت خواندن و مطالعه را ترک نکردم.»
او ادامه میدهد: «از سال ۱۳۸۴ ترویج کتابخوانی بین کودکان و نوجوانان رادر مجموعهی کارهایم گنجاندم و بخشی از خانه مسکونیام را در اختیار بچّهها قرار دادم تا بتوانند از آن بهعنوان کتابخانه استفاده کنند و مطالعه را در برنامه روزانهشان قرار دهند. سال ۱۳۹۳ با شروع نخستین جشنوارهی روستاهای دوستدار کتاب و پایتخت کتاب ایران توانستم روستایمان را هم معرفی کنم. سال بعد، روستای «رمین» توانست با برنامهریزی بهتر و کار اجرایی دقیقتر نشان استمرار دومین جشنوارهی ملی روستاهای دوستدار کتاب در سال ۱۳۹۴ را از آن خود کند.»
از او دربارهی فعالیتهای سال ۱۳۹۸ میپرسیم: «در سالی که گذشت ۸ کتابخانه را راهاندازی کردیم که ۳ تا از آنها ساختمان جدید و اختصاصی داشتند.»
و وقتی دربارهی امدادرسانیهای دیگر در زمان سیل از او میپرسیم میگوید: «اقلام دیگری هم مثل کفش، اسباببازی و همچنین مواد غذایی و خوراکی به خانوارهای بسیاری دادیم که آمار دقیق را ندارم. اما برای بیش از ۱۰۰ کودک و نوجوان کتاب، نوشتافزار و و سایر کالاهای فرهنگی تهیه کردیم و به دستشان رساندیم!»
تصویر آنهایی که در سال ۱۳۹۸ برای کودکان قدمی برداشتهاند ادامه دارد