حاشیه مهم‌تر از متن است! / گفت وگو با احمد اکبرپور؛ نویسنده‌ی کودکان

حاشیه مهم‌تر از متن است!

گفت‌وگو با احمد اکبرپور؛ نویسنده‌ی کودکان

 به مناسبت۲آوریل؛ روز جهانی کتاب کودک که می‌توان بحث‌های چالشی و جدی را مطرح کرد. شاید بشود آمار و ارقامی از فروش کتاب در سال ۱۳۹۹ ارایه داد یا حتی بتوان راهکارهایی برای آموزش کتاب‌خوانی به کودک و نوجوان مطرح کرد. امّا گلپونه تصمیم گرفت به این مناسبت که امسال با سیزدهم فروردین مصادف شده است، سراغ یکی از نویسنده‌های دوست‌داشتنی این حوزه برود و با او گپ بزند. احمد اکبرپور مثل همیشه صمیمانه این گفت‌و‌گو را پذیرفت و مثل همیشه لا‌به‌لای جمله‌های او می‌توان نکته‌های مهمی برای مدیران و برنامه‌ریزان و نویسندگان پیدا کرد.

گفت‌وگو: تهمینه حدادی

بگذارید برخلاف سایر گفت‌وگوها پرسش آخر را اوّل بپرسیم. دوست دارید تا سال آینده و روز جهانی کتاب کودک بعدی، چه اتّفاقی در حوزه‌ی کتاب و ادبیات ایران بیفتد‌؟

راستش به گمان من حوزه‌ی کودک و نوجوان در موضوع کتاب طنز و آثار طنز کم‌کار بوده‌ است. دوست دارم توجّه بهتر و بیش‌تری به طنز در این حوزه داشته باشیم. در این سال‌ها هیچ نوع جشنواره‌ای برای بررسی کتاب طنز کودک و نوجوان نداشته‌ایم. این دست آثار دیده و بررسی نشده‌اند. درواقع نگاهی به کتاب سال، جایزه شورا،  فهرست لاک‌پشت پرنده و….  نشان می‌‌دهد برنده‌ای در این زمینه نداشتیم. ما در نگاه سنتی طنز را دوست داریم ولی وقتی قرار است نگاه جدّی به آن داشته باشیم آن را کنار می‌گذاریم و این موضوع خوب نیست. امیدوارم توجه به آثار طنز در سال ۱۴۰۰ بیشتر شود.

در این یک سال حوزه‌ی کتاب کودک را چطور بررسی و نقد می‌‌کنید؟

نمی‌توانم اشراف کاملی روی این موضوع داشته باشم و با بررسی تجربه‌ی شخصی‌ام پاسخ می‌دهم. سال قبل که درگیر کرونا شدیم چندماه اوّل برای کتاب کودک خوب بود. خانه‌ی کتاب‌ها قوّت گرفت و الان به یک سوم سال قبل رسیده است.

اما برخلاف چاپ کتاب جلسه‌های بررسی و نقد و آموزش داستان‌نویسی قوّت گرفت و شاهد آن بودیم. مجدّد درمورد تجربه خودم می‌‌گویم که مخاطبانی از  تبریز، مشهد، بوشهر، هلند، امارات و…  داشتم و فرصتی برای علاقمندان.

فکر می‌کنید تغییرات جهانی در این زمینه چطور بوده است؟

قطعا تغییرات جهانی تغییرات در رسانه‌ها و چندرسانه‌ای‌ها بوده است. فیلم‌، تصویر، انیمیشن و… . امّا آن‌چه در سایر کشورها رخ می‌دهد توازن در عرضه و تقاضاست. اگر فیلمی پرفروش می‌شود نسخه‌ی کاغذی آن دچار افول نمی‌شود. در بسیاری از کشورها تغییر رسانه لطمه‌ای ندارد ولی ما در ایران می‌بینیم که با ورود یک رسانه فروش کتاب‌های کاغذی افت می‌کند، درصورتی که رسانه‌ی عرضه شده وارداتی است و حتّی اگر فروش یک اثر اقتباس شده هم زیاد باشد آن اثر داخلی نیست. فکر می‌کنم کتاب داخلی نیاز به حمایت و یارانه دارد. کتاب برگزیده‌ی ایرانی باید خریداری و توزیع شود چرا که ما در حال پَس‌رفت در این عرصه‌ایم.

 به نظر می‌رسد کرونا بر تعاملات نویسندگان با یک‌دیگر هم تاثیر گذاشته. شما چطور فکر می‌کنید؟

البته پیش از این هم من از اتفاق‌های پایتخت دور بودم. با این حال در این مدّت امکان تعامل و روابط دوستانه نبود. آن‌چه که پیش‌تر هم وجود داشت جریان، روال و قانون نبود تا یک اثر به واسطه خوانش محک جدّی‌تری بخورد . پرسش شما پرسش خوبی بود، ولی به‌طور کلّی پاسخ تلخی دارد.

پس معتقدید ایجاد فاصله فیزیکی و نبود جلسه‌های و گردهمایی‌ها در تبادل اطلاعات خلاهایی ایجاد کرده است.

بله. نبود این روابط  مشکل است. درست است که حالا خیلی از جلسه‌های مجازی است امّا به قول پُست‌مدرن‌ها حاشیه مهم‌تر از متن است. اگر ما پیش‌تر جلسه‌ای داشتیم حواشی جلسه‌ها مهم بود. گپ با تصویرگر و… قاعدتا حواشی خلق یک کتاب تصویری آموزنده بود. حالا این‌که چه‌طور می‌شود این چالش را کم‌رنگ‌تر کرد، نمی‌دانم.  شاید راه‌اندازی کارگاه تعاملی بتواند بخشی از ماجرا را پوشش بدهد.

خودتان در این یک سال چه‌طور با مخاطبانتان در ارتباط بودید؟

جلسه‌هایی داشتم برای کودکان که آموزش داستان‌نویسی بود. در این جلسه‌ها آموزشی درباره‌ی کتاب‌خوانی و معرفی کتاب هم صحبت می‌شد. با بچّه‌هایی که در شیراز بودند مبادله کتاب انجام می‌دادیم و این‌طور بود که در جریان علاقه‌مندی نوجوان‌ها قرار می‌گرفتم. باید قبول کنیم قاعدتا کتاب‌های با ارزش ادبی بالا پرفروش نمی‌شوند و اگر بخواهیم بدانیم کدام کتاب بیش‌ترین فروش را دارد راهی به جز ارتباط با نوجوانان وجود ندارد. این اتفّاق به ما فرصت می‌دهد تا در جلسه‌های آموزشی به بزرگ‌سالان از نیاز مخاطب صحبت کنیم و از آن‌جا نمانیم. در این مدّت یک دوره‌ی آموزش داستان‌نویسی هم برگزار کردم که به‌صورت رایگان از سوی اداره کتابخانه‌های فارس در اختیار علاقمندان قرار گرفت و هنوز در سایت موجود است. در این ده جلسه علاوه بر آموزش، تمرین‌هایی هم به علاقه‌مندان داده شد. برای خودم جذاب بود که در یک سالن تنها بودم و باید با مخاطب فرضی صحبت می کردم. امّا جذابیت دیگر این تجربه قابل دسترسی بودن مفاهیم و آموزش‌ها در آ‌ینده است. دست کم ۵ هزار نفر از این فیلم‌ها استفاده کرده اند.

فکر می‌کنم یکی از اتّفاق‌های سال ۹۹ دور ماندن شما از جشنواره فیلم کودک بود، چون هرسال در آن حضور داشتید. این حدس درست است یا نه؟

من یکی دو سال به دلیل ساخت فیلم از روی کتاب قطار آن شب فیلم در جشنواره حضور داشتم. امّا قبل از آن هم یکی از علایقم حضور در جشنواره بود. همان‌طور که گفتم حاشیه مهم‌تر از متن است و تعاملات و اتّفاق‌های جشنواره و دیدن مخاطبان اصلی آثار هم راهگشا بودند. درست است که ما نزدیک به یک دهه فیلم فاخر داریم و اتّفاق‌های بزرگی بعد از آن نیفتاد، امّا درهرحال حضور و دوام جشنواره مهم بود. سال ۱۳۹۹ اگرچه جشنواره مجازی و قابل دسترس‌تر بود، امّا  من به سیستم‌های اینترنتی مسلط نبودم و دسترسی به آثار چندان ‌آسان نبود. امیدوارم در سال ۱۴۰۰ بتوانیم اتفاق‌های فرهنگی را به روال قبل دنبال کنیم.

روز جهانی کتاب کودک است. به ما بگویید اگر به کتاب‌فروشی بروید و بخواهید یک کتاب کودک خوب انتخاب کنید به چه نکته‌هایی در آن توجّه می‌کنید؟

برای من موضوع کتاب مهم است. نباید موضوع تکراری داشته باشد و زمان پایان‌بندی مهربانانه و همراه با پند و اندرز تمام شده است. اثر باید زاویه جدیدی داشته باشد و از همه مهم‌تر مخاطب را جدی گرفته باشد و نخواهد از قبل نتیجه‌گیری را آماده در اختیار مخاطب بگذارد.

به تصویرگری کتاب دقّت می‌کنم. این‌که تصویرگر مسیر خود را رفته باشد و دنیایی خلق کرده باشد که با قصّه تعامل ایجاد کند. معتقدم تصویر باید متن را فراتر ببرد و متن و تصویر در کنار هم یک کتاب را خلق کرده باشند.

 

به اشتراک بگذارید:

golpoonemag.ir/?p=2787

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *