اگر گم بشی، چه کار می‌کنی؟
نوشته و نقّاشی از کیارش قهرمانی، ۷ ساله از همدان
پسر بچّه‌ای به پارکی رسید و گفت:«وای! چه پارک قشنگی! چه درخت‌های سرسبزی! عجب تابی! می‌توانم یک عالمه بازی کنم.»
بعد از مدتی که بازی می‌کند ناگهان متوجه می‌شود که از پدر و مادرش خیلی دور شده است. با ناراحتی می‌گوید: «وای! انگار گم شدم. حالا باید چه کار باید بکنم؟»
پیش درخت بلندی می‌رود و به درخت می‌گوید: «سلام درخت مهربان، می‌توانم پیش تو بمانم تا پدر و مادرم بیایند؟»
درخت می‌گوید: «باید به پلیس یا نگهبان پارک شماره‌ی تماس آن‌ها را بگویی.»
بعد نگهبان می‌آید و می‌گوید: «اگر پدر و مادرت را گم کردی من می‌توانم کمکت کنم.»
پسر با خوشحالی شماره‌ی تماس آن‌ها را به نگهبان می‌دهد. از درخت خداحافظی می‌کند و پیش پدر و مادرش می‌رود.»
