نوروز با طعم شیرینی پنجره‌ای

نوروز با طعم شیرینی پنجره‌ای

هر سال پانزدهم اسفند که می‌شد مادرم عدس‌های درشتی را که از مدت‌ها پیش جدا کرده بود، توی یک لگن می‌ریخت و خیس می‌کرد. جوانه که می‌زدند همه را در دیس لعابی بیضی شکل بزرگی می‌ریخت و صاف و یک‌دست می‌کرد. قرار بود این دیس، گل سرسبد سفره‌ی هفت‌سین ما بشود و می‌شد. خانم‌بهار که از راه می‌رسید و مهمان‌ها را دسته‌دسته با خود به خانه‌مان می‌آورد، چشم همه به سبزه پُرپشت و قشنگ مادرم خیره می‌ماند. بعضی‌ها روش سبز کردن آن‌را می‌پرسیدند و بعضی قول می‌گرفتند که سال بعد، مادرم برایشان سبزه سبز کند.

 دو سه روز مانده به عید، مادرم می‌نشست توی حیاط، گاز پیک‌نیکش را روشن می‌کرد و شروع می‌کرد به پختن کیک و شیرینی. نان پنجره‌ای‌های ترد و خوشمزه‌ای که مزه‌اش هنوز زیر زبانم مانده است. من و دو برادر کوچکم دوروبر مادرم ورجه وورجه می‌کردیم، روی شیرینی‌ها پودر قند می‌پاشیدیم و ساعت‌ها در کنار مادر، نوروز را کودکانه بو می‌کشیدیم. عید که می‌شد مادرم سفره‌ی بزرگی روی زمین پهن می‌کرد و روی آن شیرینی و میوه و آجیل و شکلات و کیک می‌چید. مهمان‌ها که می‌آمدند، هیچ‌کس جز نان پنجره‌ای و کیک خانگی مادرم، به شیرینی دیگری دست نمی‌زد. روز سال تحویل من و دو برادرم لباس‌های تازه‌مان را می‌پوشیدیم و لحظه شماری می‌کردیم که پدر عیدی‌هایمان را زودتر بدهد تا برای روز مبادا قایمش کنیم. آن سال‌ها عید نوروز خیلی قشنگ‌تر بود. همه چیز ساده‌تر و زیباتر بود و رفت وآمدها بیش‌تر. برای همین هم این سال‌ها گاهی دلم برای عیدها و عیدی‌های کودکی‌ام تنگ می‌شود. هنوز هم سبزه‌های مادرم توی فامیل تک است، اما خیلی چیزهای دیگر عوض شده است. این روزها به این فکر می‌کنم که در آینده وقتی کسی از پسرم در مورد عیدهای کودکی اش می‌پرسد، نمی‌تواند مثل من با آب و تاب از سبزه‌های بی نظیر و نان پنجره‌ای‌های عیدانه مادرش تعریف کند. بچه‌های امروز خیلی چیزها دارند که ما آن روزها نداشتیم، اما خاطراتی را که ما با آن‌ها بزرگ شدیم نخواهند داشت. خدا کند که آن قدر در زندگی شاد باشند که بتوانند خاطرات شیرین و خوشمزه زیادی از روزهای کودکی شان  برای آیندگان تعریف کنند. عید امسال یک کمی متفاوت‌تر از عیدهای گذشته است. از ته دلم آرزو می‌کنم هر چه زودتر شادی و سلامتی به این سرزمین برگردد و خداوند برای همه بچه‌های دنیا، روزهایی زیبا و به یادماندنی رقم بزند. آمین.

درباره‌ی زهرا داوری

شاعر و نویسنده‌ی کودکان / تولد ۱۳۵۹، _نامزد هشتمین جشنواره بین المللی شعر فجر،اردیبهشت ۹۳ _نامزد دهمین جشنواره بین المللی فجر دربخش کتاب کودک، با کتاب یک قاچ هندوانه،چاپ کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان تهران،اسفند۹۴ _برگزیده کتاب سال ناشران ایران،مشهد،با کتاب مثل یک فرمانده،آبان ۹۲ _همکاری با مجلات تخصصی خردسال،کودک،نوجوان در یک دهه فعالیت  مستمر _برگزیده جشنواره ملی ادبیات کودک در شیراز با کتاب یک قاچ هندوانه،خرداد ۹۵

تالیف‌ها:

_ یک قاچ هندوانه: کانون پرورش فکری ۱۳۹۳ _ داماد کوچولو: سوره مهر ۱۳۹۸ _ انوره ومنوره: اصفهان ۱۳۹۵ _ عروسی شغالا: اصفهان ۱۳۹۴ _ یک خانه‌ی خیلی قشنگ: به نشر ۱۳۹۴ و ….

به اشتراک بگذارید:

golpoonemag.ir/?p=1086

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *