گفت‌وگو با علی‌اصغر سیدآبادی/ چگونه صدای نویسندگان ایرانی در گوش بازار جهانی می‌پیچد؟

گفت‌وگو با علی‌اصغر سیدآبادی، نویسنده وپژوهشگر

چگونه صدای نویسندگان ایرانی در گوش بازار جهانی می‌پیچد؟

هفته‌ی کتاب و کتابخوانی فرصت مناسبی است تا به جنبه‌های مختلف حوزه‌ی کتاب و نشر بپردازیم و نیاز‌ها و چالش‌های نویسندگان و تولیدکنندگان کتاب را بشنویم. به همین بهانه گلپونه به سراغ علی‌اصغر سیدآبادی رفته است. او که نویسنده‌ی کودک و نوجوان و پژوهشگر ادبیات فارسی است تا امروز بیش از پنجاه کتاب منتشر شده در کارنامه‌ی خود دارد که بخشی از آن‌ها به مباحث تحلیلی ادبیات کودک و نوجوان می‌پردازد. او مروّج کتابخوانی و از بانیان طرح «جام باشگاه‌های کتابخوانی» کشور بوده‌است و با حضور در گروه داوران «لاک پشت پرنده» به‌طور مداوم از بازار نشر و تازه‌های کتاب خبر دارد. در این گفت‌وگو از علی اصغر سیدآبادی خواستیم درباره‌ی بخش کوچکی از مسائل امروز نویسندگان کودک و نوجوان و جزئیات آن بیشتر بگوید

 نویسندگان ایرانی چگونه می‌توانند با آثار جهانی رقابت کنند؟

ما برای حضور در فضای بین‌الملل نیاز به زیرساخت‌های حقوقی و تجربی داریم. پس اگر این دو فاکتور، یعنی قوانین درست، و تجربه و دانش را داشته باشیم و درعین‌حال با صدای ویژه و متمایز خودمان می‌توانیم موفق باشیم. امّا اگر ما داستان‌هایی کپی نویسندگان مطرح بنویسیم، کسی به سراغ ما نمی‌آید چرا که اصل آن وجود دارد. امّا این زیر ساخت حقوقی و قانونی چیست؟ این‌که ما به کنوانسیون برن و آن چه تحت عنوان کپی‌رایت(حق نشر) مطرح است بپیوندیم. بدون پیوستن به آن در عمل نمی‌توانیم در بازار بین‌الملل حضور فعال داشته باشیم. ممکن است حضورهای نمایشی یا به شکل محدود همکاری با ناشرانی که علاقه دارند کارهای فرهنگی کنند، داشته باشیم ولی نمی‌توانیم حضور جدی داشته باشیم.

مساله‌ی دوم این است که حضور در هر بازاری قواعد، ریزه‌کاری‌ها و دانشی نیاز دارد که یک بخش از آن را می‌شود با خواندن کسب کرد. امّا بخش دیگرش را باید با تجربه به دست آورد. ما سال‌ها است که از سازوکار بازارهای جهانی دور هستیم. چون خودمان نخواستیم که به قانونی جهانی کپی‌رایت بپیوندیم خودبه‌خود در سازوکار این بازار وجود نداریم. این وجود نداشتن باعث شده تمرین آن‌را هم نکرده باشیم. پس اگر ما اکنون وارد بازار جهانی شویم نسبت به دیگران تجربه و آشنایی کمتری هم خواهیم داشت.

بنابراین غیر از حضور، هیچ راه دیگری برای کسب این دانش و تجربه وجود ندارد. البته شاید بتوان از مشورت کسانی که پیش از ما بوده‌اند و نهادهایی که آن‌جا کار می‌کنند این تجربه را سریع‌تر به دست آورد امّا به‌هرحال بدون حضور، امکان‌پذیر نیست.

و بعد که این دو مساله حل شود تازه می‌توانیم درباره‌ی محتوای ادبیات صحبت کنیم که کتاب ما چگونه باشد تا بتواند با آثار جهانی رقابت کند… ما با کپی کردن کارهای دیگران و شبیه نوشتن به دیگران قاعدتاً در سطح بین‌الملل به جایی نخواهیم رسید.

مطالعه؛ کلید صبح دانایی

 ادبیات ما به تنهایی و بدون کمک آثار خارجی می‌تواند اثر مثبتی در پرورش تفکر کودکان و روحیه‌ی کنش‌گر آن‌ها داشته باشد؟

در ادبیات کودک ما چیز یک‌سانی که جهت‌گیری ثابت داشته باشد وجود ندارد. به‌طور کلّی ادبیات کودک ما نه تنها دنبال تفکر نقاد نیست بلکه به‌دنبال اطاعت است. به دنبال کودک حرف گوش کنی که چون‌وچرا نیاورد و مطیع معلّم و پدر و مادر باشد. ادبیات فعلی علاقه‌ای ندارد تفکر نقّاد را پرورش دهد. امّا می‌توانیم این پرسش را این‌طور مطرح کنیم که آیا در میان کتاب‌های کودک منتشر شده کتاب هایی هستند که پرسش‌گری و انتقاد برایشان اهمیت داشته باشد؟ و پاسخ مثبت است. بله چنین کتاب‌هایی منتشر شده و تاثیر گذاشته و خواهد گذاشت. رفته‌رفته این کارها زیادتر هم می‌شود. اگر از منظر تاریخی به ادبیات کودک نگاه کنیم اکنون در یکی متنوع‌ترین دوران ادبیات کودک و نوجوان از نظر فکری هستیم. و جریان‌های مختلفی وجود دارد که ایده‌های گوناگونی را به بچّه‌ها پیشنهاد می‌کند. مخاطب هم می‌تواند در موضوع مورد نظر خود به‌سراغ هر نویسنده‌ای برود. یعنی مخاطب بنا بر علاقه‌اش انتخاب می‌کند که سراغ رضا رهگذر رود یا سراغ محمدهادی محمدی یا مصطفی رحماندوست یا نوید علی‌اکبر و… برود. در واقع نویسنده‌ها هم تنوع دیدگاهی دارند و به مخاطب فرصت انتخاب می‌دهند.

۱۰۱ راه برای دسترسی به کتاب خوب!

 در موقعیت‌های بحرانی مثل روزهای شیوع کرونا ادبیات و آثار نویسندگان چطور توانسته‌اند به کودکان کمک کنند؟

خب طبیعی است بچّه‌هایی که هرروز حدود هفت ساعت در مدرسه حضور داشتند و چند ساعتی هم می‌توانستند بیرون بروند در دوران محدودیت‌ها از همه‌ی نظرها تحت فشار قرار بگیرند

هم بحث روانی، اجتماعی و سلامت جسمی مثل چاقی و همه‌ی این‌ها در این مدّت مطرح بوده‌است. و کتاب‌هایی برای نیازهای این دوران تولید شد، امّا فکر می‌کنم نباید از ادبیات یا هنر فقط مثل یک دارو یا قرص مسکن استفاده کرد. ادبیات و هنر داروی استامینوفن نیست که به یک نیاز فوری به این شکل جواب دهد و آن‌را درمان کند. ادبیات و هنر قرار است کار دیگری انجام دهد. البته که می‌شود از شگردهای ادبیات و هنر در این موضوعات استفاده کرد امّا دیگر آن ادبیات نابی که در دراز مدت کار مهم‌تر و انسانی‌تری انجام بدهد نخواهدبود.

کتاب‌های علی اصغر سیدآبادی را اینجا بخرید

گفت‌وگو: فاطمه ترجمان

 گفت و گوهای گلپونه ای

به اشتراک بگذارید:

golpoonemag.ir/?p=3881

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *