ما گلپونه‌ای‌ها کالای استاندارد ایرانی می‌خریم

ما گلپونه‌ای‌ها کالای استاندارد ایرانی می‌خریم

۲۳ مهرماه؛ روز جهانی استاندارد  مبارک

کاردستی: ساخت نشان استاندارد با ماکارونی، بردیا رستمی،۶ ساله از کرج

داستانک شهر اسباب‌بازی‌ها

نوشته‌ی #فاطمه_بختیاری

نگار خوشحال بود چون با مادرش به شهر اسباب‌بازی‌ها آمده بود و می‌خواست برای تولّد دوستش شیرین، هدیه‌ بخرد.

نگار عروسک کوکی را نشان داد و گفت: «این رنگش قشنگ است. شیرین هم عروسک کوکی دوست دارد.»

مادر عروسک را با دقّت نگاه کرد. بعد آن را سرجایش گذاشت و گفت: «نه، این مناسب نیست.»

نگار جلوتر رفت. توی قفسه‌ی نارنجی، یک قطار با واگن‌های زیاد دید. با خوشحالی گفت :«شاید شیرین از این خوشش بیاید.»

مادر قطار را جلوی صورتش گرفت و گفت: «نه… این خوب نیست، یک چیز کم دارد.»

نگار اخم کرد. خواست گریه کند که چشمش افتاد به زرافه‌ی بنفشی که با پاهای بلند روی صندلی نشسته بود. با عجله آن را برداشت و با خود فکر کرد که خوب است زرافه بخرد.

مامان زرافه را با دقت دید و گفت: «چه زرافه‌ی با نمکی! اما مناسب سن و سال شیرین نیست.»

نگار زرافه را بغل گرفت و گفت: «چرا هر چی من برداشتم شما گفتید خوب نیست؟»

مادر نگار را نوازش کرد و گفت: «یک دلیل داشت. همه‌ی آن‌ها قشنگ بودند، اما یک چیز مهم نداشتند.»

نگار کنجکاو شد و پرسید: «چه چیزی کم داشتند؟»

مادر گفت: «صبر کن تا برایت بگویم.» بعد رفت و از قفسه‌های فروشگاه، عروسکی را آورد. موهای عروسک بلند و بافته شده بود. لباس زرد و سفید و جعبه‌ی قشنگی هم داشت. مادر با خنده گفت: «ببین دخترم، این عروسک هم قشنگ است و هم چیزی دارد که خیلی مهم‌ است.»

نگار به عروسک نگاه کرد. با هیجان فریاد زد: «واقعا قشنگ است.»

مادر به نشان استاندارد روی جعبه‌ی عروسک اشاره کرد و گفت: «هر وقت این نشان را دیدی می‌فهمی چیزی که خریدی خوب است. همه‌ی کالا‌ها باید نشان استاندارد داشته باشند.»

نگار نشان استاندارد را خوب نگاه کرد و آن را به خاطر سپرد. عروسک را بغل کرد. می‌دانست دوستش شیرین از دیدن آن خوشحال می‌شود.

به اشتراک بگذارید:

golpoonemag.ir/?p=526

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *