داود زارع؛ کارگردان نمایش در گفتوگو با گلپونه از تئاتر کودک میگوید؛
اجرای نمایش با بازی بچهها!
نمایش «بزرگترین شهربازی دنیا» به نویسندگی و کارگردانی داود زارع، در روزهای پایانی دیماه ۱۴۰۱ در سالن تالار هنر شهر تهران بهروی صحنه رفت.
موضوع اصلی این نمایش آموزش حفظ محیطزیست به کودکان بود و یک ویژگی خاص داشت که با حضور کودکان ۸ تا ۱۱ ساله نمایشنامهخوانی و اجرا میشد.
با داود زارع نویسنده و کارگردان این نمایش در گلپونه از تجربهی کار با بچهها در اجرای نمایش حرف زدیم که ادامه میخوانید:
لطفا کمی از موضوع نمایش «بزرگترین شهربازی دنیا» بگویید.
نمایش بزرگترین شهربازی دنیا داستان شهری را روایت میکند که گروهی از مردم آن تصمیم دارند در باغ بزرگ برای کودکان شهربازی بزرگی بسازند. قرار است این شهربازی برای تفریح، بازی و ورزش کودکان با حفظ محیطزیست و صدمه نزدن به موجودات دیگر ساخته شود.
اما آدمبزرگها در یک تصمیم ناگهانی برای به دست آوردن سود و پول بیشتر، بهجای شهربازی میخواهند کارخانهای بزرگ و صنعتی بسازند. کودکان متوجه این تصمیم میشوند و خود را وارد ماجرا میکنند. آنها به پیشنهاد یکی از بچهها که بلد است خوب نقاشی بکشد میخواهند بزرگترها را از آسیبهایی که کارخانه به باغ میزند آگاه سازند.
چطور شد که سراغ مسالهی محیطزیست رفتید؟
در مورد اینکه چطور شد که سراغ این متن رفتم باید بگویم من هیچوقت از یک متن از قبل آماده شده با بچهها کار نمایش را شروع نمیکنم. همیشه سعی میکنم انتخاب و پیشبرد موضوعها را با کمک خود بچهها انجام دهم.
در بیشتر موارد هم سعی میکنم موضوعهای محیطزیستی را برای کار نمایش کودک انتخاب کنم. سالها است که دربارهی این مسائل مطالعه و تحقیق میکنم و معتقدم چون کودکان امروز آیندهسازان فردا هستند باید با این موضوعات محیطزیستی بهطور کامل و دقیق آشنا شوند.
در تمرینهایی که با بچهها دارم دربارهی محیطزیست از آنها سوال میکنم، خیلی از آنها از این مسائل آگاهی زیادی ندارند. بعد بهصورت مفصل دربارهی مشکلاتی که زمین ما در حال حاضر با آن مواجه با آنها حرف میزنم و موضوعها و راهحلها را بسط و گسترش میدهم.
بهطور مثال برای نمایش بزرگترین شهربازی دنیا حدود پنج ماه مشغول تمرین با بچهها بودیم، با همفکری و صحبت دربارهی همین موضوعات در مدت یک ماه به یک جمعبندی موضوعی با خود آنها رسیدیم. بعد من سه بار موضوع و متن نمایش را بازنویسی کردم تا به یک متن نهایی که مناسب اجرا باشد رسیدم.
تجربهی تمرین و کارکردن با بازیگران کودک در اجرای نمایشهایتان چگونه بود؟
من از سال ۱۳۷۶ کار در حوزهی نمایش کودک را شروع کردم و از سال ۱۳۹۳ با تجربههای که در کار تئاتر در قالب بازیگر و کارگردان به دست آورده بودم به این فکر افتادم که نمایشهایی تولید کنم که بازیگران و عوامل آنها خود بچهها باشند. بنابراین شروع به طراحی و اتود زدن در این زمینه کردم و کارهای کوتاهی را با کمک بچههایی که به کلاس تمرینم میآمدند تولید کردم.
کمکم این ایده را گسترش دادم و به این نتیجه رسیدم که بهجای اینکه ما بزرگترها برای بچهها کار نمایش تولید کنیم خود بچهها بیایند و برای بچههای دیگر و حتی بزرگترها نمایش تولید کنند. بنابراین کودکان را با بدیهیات و تکنیکهای نمایش آشنا کردم و آمورشهای لازم را به آنها دادم.
بعدتر هم مسوولیتهایی را به آنها دادم تا بدانند چه کارهایی را روی صحنه باید انجام دهند. این شد که نخستین کار با این شیوه، با حضور ۲۵ کودک چهار تا ۱۶ ساله به نام داستان زمین را در سال ۱۳۹۶ در پردیس تئاتر تهران بهروی صحنه بردم. بعد از این اجرا جسارت و تواناییهای بیشتری در این شیوه پیدا کردم.
از خاطرههایی که با باریگران کودک در زمان تمرین یا اجرای نمایش بگویید.
از خاطرههای خوبم در نمایش کودک کار کردن با خود بچهها را زیاد به یاد میآورم.
خاطرم هست در یک جشنواره در سال ۱۳۹۶ در پردیس تئاتر شرکت کرده بودیم. صبح روزی که اجرا داشتیم همراه بچهها و پدر و مادرهایشان با یک اتوبوس به محل اجرای نمایش رفتیم. وقتی میخواستیم به داخل سالن برویم نگبهانها مانع ورود ما شدند و گفتند که در حال حاضر در روزهای جشنواره هستیم و اجرای عمومی در بعدازظهرها انجام میشود.
من برایشان توضیح دادم که آن گروه که اجرای نمایش دارد خود این بچهها هستند! این مساله باعث تعجب آنها شد و پرسیدند چطور میشود ۲۵ کودک بازیگران نمایش باشند و در یک جشنوارهی حرفهای بزرگسال کنند و بهطور مستقل با گروههای بزرگتر از سن خودشان رقابت کنند.
این نکته برای آنها و خود من خاطرهانگیز بود که هنوز بزرگترها باور ندارد که بچهها تواناییهای زیادی دارند.
بهعنوان یک کارگردان بفرمایید دیدن نمایش چه تاثیری در رشد و خلاقیت کودکان میتواند داشته باشد؟
یک گفتهای است که به این اشاره دارد که اگر میخواهید بدانید یک جامعه تا چه اندازهای مترقی و پیشرفته است بررسی کنید که تئاتر کودک در آنجا در چه جایگاهی قرار دارد. اگر این شاخصه در جایگاه مهمی تعریف شده باشد و مردم برای آن ارزش قائل باشند آن جامعه رشدیافته و پیشرفته است.
قطعا وجود و اجرای نمایش برای کودکان بهویژه در سنین پایه بسیار مهم است و میتواند بر شخصیت آنها اثرگذار باشد. کودکان وقتی نمایشی را میبینند با موضوع آن همذاتپنداری میکنند.
بنابراین میتوانیم نمایش را یک ابزار آموزش غیرمستقیم و هدفمند بدانیم. شاید وقتی ما میخواهیم مسالهای را بهصورت مستقیم به کودک آموزش دهیم او آن مساله را سخت بپذیرد و تاثیرگذار هم نباشد. اما همان موضوع را میتوانیم در قالب نمایش بهصورت غیرمستقیم با او در میان بگذاریم.
باید توجه داشته باشیم که صحنههای نمایش تا سالیان سال در ذهن کودکان میماند و ما باید مهارتهای زندگی را که در آینده به کمک آنها میآید را از راه نمایش به آنها آموزش دهیم تا در آینده انسانهایی خلاق داشته باشیم.
با سپاس از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، برای پرسش آخر بفرمایید یک نمایش خوب و استاندارد برای کودکان چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
قطعا یک نمایش خوب شاخصههای خاص خودش را دارد که ملاک ارزیابی ما میتواند باشد. قرار نیست وقتی کودکان به دنیای نمایش وارد میشوند حتما بازیگر و کارگردان شوند. آنها قرار است روزی پدر و مادر و نسل آیندهی خود بشوند. ما میتوانیم از تئاتر مخاطبهای خوبی بسازیم، انسانهای هدفمند و با فرهنگی پرورش دهیم. بنابراین نمایش که به این هدف فکر میکند باید خصوصیات خودش را هم داشته باشد.
تئاتر کودک در قدم اول باید از یک متن و نمایشنامهی خوبی برخوردار باشد. ما نباید تئاتر کودک را کار پیشپا افتاده و درجهی دو بهحساب بیاوریم. در نمایش کودک باید نور، صدا، دکور و موسقی را بهدرستی بهکار ببریم تا اصل کار و متن نمایش را تحتشعاع قرار نگیرد.
من فکر میکنم درحالحاضر از شاخصههای با کیفیت و قابل دفاع نمایش کودک دور شدهایم چون متاسفانه بعضی اجراها تحت شرایط اقتصادی به سمتوسویی رفتهاند که زرقوبرق زیاد و کاذبی دارند و در آن از موسیقی و رنگهای زیاد و بیهدفی استفاده میشود.»