۱۰ نکته درباره‌ی تجربه‌ی آموزش به کودکان اتیستیک

گفت‌وگو با دکتر احسان خان‌محمدی؛ روان‌شناس، طراح آموزش

۱۰ نکته درباره‌ی تجربه‌ی آموزش به کودکان اتیستیک

گفت‌وگو: یاسمن رضائیان

همه‌ی ما ممکن است در طیف اختلال اتیسم قرار بگیریم! شاید این حرف در وهله‌ی اوّل برایمان عجیب باشد چون از اتیسم اطلاعات درست و کاملی نداریم. امّا اگر کمی درباره‌ی آن مطالعه کنیم می‌فهمیم بسیاری از اطرافیان ما و حتی خودمان ممکن است به درصدی از اتیسم مبتلا باشیم، هرچند درصدهای پایین‌تر اتیسم معمولاً اختلال محسوب نمی‌شود.

آوریل، ماه آگاهی‌بخشی درباره‌ی اختلال اتیسم است. چون ممکن است اطراف ما نیز افرادی باشند که به اتیسم دچارند لازم است درباره‌ی این اختلال بیش‌تر بدانیم. برای همین در گلپونه سراغ دکتر احسان خان‌محمدی رفته‌ایم تا از تجربه‌های او در زمینه‌ی آموزش به بچّه‌های اتیستیک بیاموزیم.

اختلال اتیسم چگونه اتفاق می‌افتد؟

رشته‌های عصبی هنگام تکامل ممکن است در بعضی از افراد دچار اختلال شوند و این‌جاست که اتیسم شکل می‌گیرد. وقتی درباره‌ی اعصاب حرف می‌زنیم، درباره‌ی بینایی، شنوایی، لامسه و تمام حواس حرف می‌زنیم.

پس با این تعریف، همه‌ی ما ممکن است در طیف اتیسم امّا با شدت‌های متفاوت قرار بگیریم. ممکن است کسی فقط در یکی از حس‌هایش ضعیف باشد و برای همین اختلال او کاملاً نادیده گرفته ‌شود.

چرا کودکان اتیستیک در معرض خشونت قرار می‌گیرند؟

جالب است وقتی شما مقالات را می‌خوانید و رفتارهای میدانی را بررسی می‌کنید، می‌بینید افراد دیگر، چه هم‌سال و چه بزرگ‌سال، نسبت به بچّه‌های سندروم دان کم‌تر خشونت نشان می‌دهند. دیگران درک می‌کنند که این بچّه‌ها کمی متفاوتند. امّا درباره‌ی اتیسم ماجرا کمی فرق دارد. گفتیم که در برخی از افراد ممکن است این اختلال کاملاً نادیده گرفته شود. پس چون نشانه‌های بارزی ندارد این افراد هم مانند سایر هم‌سالان عادی در معرض خشونت قرار می‌گیرند.

احتمالاً می‌دانید یکی از نشانه‌های اختلال اتیسم این است که فرد نمی‌تواند به خوبی با دیگران ارتباط بگیرد. این‌جاست که اگر اطرافیان آگاه نباشند خشونت کلامی اعمال می‌شود. مثلاً پدر و مادر جمله‌هایی شبیه به این می‌گویند: «بچّه، تو چرا این‌قدر گیج و پخمه‌ای؟ چرا واکنش نشان نمی‌دهی؟ چرا بی‌عرضه‌ای؟»

پس نیاز است که اطرافیان و به خصوص والدین درباره‌ی نشانه‌های خفیف اتیسم آگاه باشند.

بهترین زمان برای شناسایی و درمان اختلال

بهتر است اختلال‌ها قبل از ۶ سالگی در کودک شناسایی شوند، چون ۶ تا ۱۰ سالگی زمان درمان است. امّا این مهم است که اختلال «درست» شناسایی شود. اگر کودکی به اسم خودش واکنش نشان نمی‌دهد یا برخی از فرمان‌های ساده مثل «بشین» را تا ۱۶ ماهگی انجام نمی‌دهد، پدر و مادر حتماً باید او را نزد متخصص ببرند. البته باید دقّت کنیم همه‌ی اختلال‌ها نشانه‌های اتیسم نیست. مثلاً برخی از بچّه‌ها دیرتر از سایرین حرف می‌زنند و این دیرکرد ممکن است تا ۴ و ۵ سالگی هم طول بکشد. این اختلال نباید با اختلال اتیسم اشتباه گرفته شود.

بچّه‌های اتیستیک باید در همان مدرسه‌ای باشند که بچّه‌های دیگر هستند

پس از این مقدمه، به موضوع اصلی خودمان برمی‌گردیم که آموزش کودکان اتیسم است. براساس استاندارها، نه فقط بچّه‌های اتیسم، بلکه بچّه‌های سندروم دان هم باید در مدارس عمومی درس بخوانند. بچّه‌های سندروم دان به مربّی جداگانه در آموزش نیاز دارند امّا بچّه‌های اتیسم به مربّی جداگانه نیاز ندارند.

مشکلی که در سیستم آموزشی وجود دارد این است که همیشه آموزش را بالا به پایین می‌بینیم، یعنی یک نسخه برای همه می‌پیچیم. هرکس هم در طیف آموزش ما قرار گرفت، بچّه‌ای عادی است و هرکس قرار نگرفت، بچّه‌ای غیرعادی است. امّا بچّه‌های عادی هم گاهی بعضی از موضوع‌ها را یاد نمی‌گیرند. پس آیا اختلال دارند؟ خیر، اختلال ندارند. مشکل در سیستم آموزشی است.

همه‌ی معلّم‌ها واقفند هیچ روش کار مشخصی برای یاددادن وجود ندارد. حتی این موضوع وارد ادبیات آموزش و پرورش ایران هم شده است. چرا آموزش و پرورش می‌گوید معلّم تصمیم‌گیرنده است؟ برای این‌که می‌داند شیوه‌ی آموزش معلّمی که در سیستان‌و‌بلوچستان است با معلّمی که در تهران است، یا معلّمی که در مدرسه‌ی دخترانه است با معلّمی که در مدرسه‌ی پسرانه است، متفاوت است. پس هیچ نسخه‌ی مشترکی وجود ندارد.

استاندارد این است مدرسه شرایطی را فراهم کند که معلّم برای دانش‌آموز اتیستیک، متناسب با نیازش، یک کلاس درس اضافه علاوه بر کلاس عادی داشته باشد تا آموزش او تکمیل شود. امّا این دانش‌آموز حتماً باید سر کلاس عادی هم حضور داشته باشد ولو این‌که فقط ۵ درصد از مطالب درس را یاد بگیرد. هم‌چنین باید سر جلسه‌ی امتحان، هم‌زمان با بچّه‌های دیگر، حضور داشته باشد امّا شیوه‌ی آزمون او یا پرسش‌هایی که برایش طرح می‌شود متفاوت خواهد بود.

جالب است بدانید دانش‌آموزان اتیستیک وقتی در کلاس علوم در مواجه با کشف‌کردن قرار می‌گیرند خوب واکنش نشان می‌دهند. حتی در کارگاه‌های ساخت هم بی‌نظیرند و می‌توانند هنرمندهای بزرگی شوند. پس باید در کلاس عادی کنار بچّه‌های دیگر حضور داشته باشند تا این فعالیت‌ها عزت نفس‌شان را افزایش دهد و به دنبال آن، ارتباط اجتماعی برقرار کنند.

بنابراین در آموزش به این بچّه‌ها باید به دو نکته توجه کنیم: مدل آموزشی متناسب با نیازشان طراحی کنیم و در آموزش به آن‌ها کمی صبر داشته باشیم.

 

صفحه‌ی ویژه‌ی اتیسم گل‌پونه

فراموش نکنیم شیوه‌های یادگیری متفاوت است

گفتیم که آموزش ما بالا به پایین است. یعنی یک نسخه برای همه می‌پیچند و به تفاوت‌ها توجه نمی‌کنند. شما وقتی وارد کلاس اوّل دبستان می‌شوید ابتدا بخش و آوا را یادتان می‌دهند و از این راه کلمه و جمله می‌سازید. این اساس یادگیری خواندن و نوشتن در کلاس اوّل است.

حالا اگر دانش‌آموزی اختلال شنیداری داشته باشد چطور این درس‌ها را به او یاد بدهیم؟ شاید او فقط دارد «می‌بیند» و ما تصور می‌کنیم که می‌شنود. این‌جا باید به شیوه‌ی دیگری آموزش بدهیم. مثلاً ممکن است از راه تصاویر و دنبال‌کردن نشانه‌ها به او آموزش بدهیم.

پس در مرحله‌ی نخست و پیش از شروع آموزش، باید اختلال شناسایی شود و سناریوی متفاوتی طراحی شود تا کودک بتواند بخواند.

چالش معلم در آموزش این‌جاست!

حالا یک کلاس درس را تصوّر کنید. معلّم می‌خواهد مطلبی مشخص را به یک کلاس سی‌نفره عرضه کند. واقعیت این است هرکدام از این سی‌نفر یک شیوه‌ی آموزشی دارند و به روش خاص خودشان درس را یاد می‌گیرند. پس معلّم هرقدر شیوه‌های آموزشی بیش‌تری داشته باشد، افراد بیش‌تری را می‌تواند در سفر یادگیری همراهی کند.

برای همین می‌گویند معلّم، هم پیش از شروع کلاس فیلم آموزشی تولید کند و به دانش‌آموزان بدهد و هم برای بعد از کلاس فعالیت طراحی کند. چون شیوه‌های آموزش متفاوت است؛ یک عدّه درس را قبل از کلاس یاد می‌گیرند و در کلاس اصلاً حواس‌شان نیست، یک عده فقط در کلاس یاد می‌گیرند و عدّه‌ای دیگر بعد از کلاس، حتّی پنج شش جلسه بعد، درس را یاد می‌گیرند. این، کلید یادگیری بچّه‌های اتیستیک نیز هست.

جالب است بدانید برخی از بچّه‌های اتیستیک هنگام یادگیری باید حتماً راه بروند یا باید حتماً دراز بکشند. اگر این موقعیت برایشان فراهم شود محیط را امن می‌یابند و احساس آرامش می‌کنند و در نهایت، بهتر یاد می‌گیرند.

قدم اول در آموزش به کودکان طیف اتیسم

اختلا‌ل‌ها دو دسته‌اند؛ یا مهارتی‌اند، یعنی فرد «یاد نگرفته» بخواند، «یاد نگرفته» چگونه بنویسد، یا اختلال اصلی است که در طیف اتیسم قرار می‌گیرد. مثلاً کودک نمی‌تواند خوب ‌ببیند، روی بدنش کنترل ندارد یا ارتباط چشمی نمی‌گیرد. این‌ها را یک فرد آموزش‌دیده که حساس است می‌تواند تشخیص دهد.

وقتی می‌خواهیم موضوعی را به بچّه‌های اتیستیک یاد بدهیم اوّل از همه باید نوع اختلال را شناسایی کنیم. دیداری است؟ شنیداری است؟ اختلال خواندن است؟ بگذارید یک نمونه‌ی جالب از تجربه‌ی خودم بگویم. من در دوران دبیرستان اختلال خواندن داشتم و در طیف خفیف اتیسم قرار می‌گرفتم. امّا مدرسه نتوانست این اختلال را در آن دوره تشخیص بدهد، یا اگر هم تشخیص داده بود، نمی‌توانست آن‌را درمان کند.

اختلال من در دوران دانشجویی حل شد. یک دانشگاه خارج از کشور این اختلال را شناسایی کرد و به من گفت می‌توانم به جای امتحان کتبی، شفاهی امتحان بدهم. چون فهمیده بودند من اگر شفاهی امتحان بدهم نتیجه‌ی خیلی بهتری می‌گیرم تا وقتی که کتبی امتحان می‌دهم. بعد هم تمرین‌هایی به من دادند تا اختلالم رفع شود و همین اتّفاق هم افتاد.

اما من همیشه فکر می‌کنم اگر این اختلال در دوران دبیرستان تشخیص داده و رفع می‌شد، می‌توانستم بیش‌تر رشد کنم. از طرفی، آرامش بیش‌تری هم می‌داشتم چون در مدرسه برای این‌که در طیف خفیف اتیسم قرار گرفته بودم (و نشانه‌ای بارز نداشتم)‌ بسیار در معرض خشونت کلامی بودم و گاهی معلّم‌ها مرا به بدترین شکل تحقیر می‌کردند. برای مثال، من در نهایت، تمرین‌های ریاضی را حل می‌کردم امّا اگر بچّه‌های دیگر در دو دقیقه مساله را حل می‌کردند من به ده دقیقه زمان نیاز داشتم. چون طول می‌کشید تا منطق آن‌را بفهمم. امّا چون معلّم با این اختلال آشنا نبود، حوصله‌اش سر می‌رفت و کتاب را روی زمین می‌کوبید و می‌گفت: «چرا این‌جوری هستی؟ اگر نمی‌فهمی، از کلاس برو بیرون.»

وقتی در دانشگاه به من گفتند اختلال خواندن داری، تمام اتّفاق‌های دوران مدرسه جلوی چشمم آمدند و فهمیدم دلیل همه‌ی آن مشکلات چه بوده است.

پس در آموزش به کودکان اتیستیک توجّه به جزئیات مهم است، چون همه‌چیز در جزئیات نهفته است.

بچه‌های اتیستیک با مشاهده یاد می‌گیرند

یکی از راه‌های یادگیری بچّه‌های اتیستیک حضور در محیط و مشاهده است. ما در مدرسه، روش کاری داریم که همه‌ی دانش‌آموزان، چه  عادی و چه طیف اتیسم، حتماً در زنگ ورزش حضور داشته باشند. امّا به این معنا نیست که همه باید بازی کنند و در فعالیت گروهی این کلاس مشارکت کنند. فقط تأکید داریم که بچّه‌ها در کلاس حضور داشته باشند.

در این موقعیت، دانش‌آموز اتیستیک وقتی می‌بیند اجباری برای شرکت در فعالیت گروهی ورزشی ندارد و می‌تواند فقط تماشاگر باشد، احساس می‌کند محیط امن است. برای همین، همان‌طور که گوشه‌ی زمین ایستاده و بازی بچّه‌ها را تماشا می‌کند کم‌کم تصمیم می‌گیرد خودش هم به بازی وارد شود و مشارکت کند.

از طرفی، بچّه‌های دیگر هم آگاه هستند و محیط امن را برای چنین دانش‌آموزی فراهم می‌کنند. مثلاً وقتی این دانش‌آموز به بازی فوتبال می‌پیوندد بچّه‌ها به او تنه نمی‌زنند یا نمی‌گویند: «برو آن‌طرف» یا «چرا خراب کردی؟»

امّا نکته‌ای که به آن توجّه می‌کنیم این است اگر این دانش‌آموز در تمام طول زنگ ورزش فقط بازی بچّه‌ها را مشاهده کرد و خودش بازی نکرد، بعد از کلاس معلّم حتماً یک بازی حرکتی‌ مناسب را که می‌داند دانش‌آموز اتیستیک از پس آن برمی‌آید با او انجام می‌دهد. به این ترتیب،‌ فرد کم‌کم با آرامش وارد حوزه‌ی اجتماعی می‌شود.

موسیقی به بچّه‌های اتیستیک بسیار کمک می‌کند

دانشگاه UCLA کالیفرنیا یکی از قوی‌ترین بخش‌ها را در آموزش افراد اتیستیک دارد و پروژه‌های مهمی در این زمینه انجام داده است. مطالعات این دانشگاه نشان می‌دهد در درمان اختلالات این بچّه‌ها، موسیقی غوغا می‌کند. ولی به این معنا نیست که بچّه‌ها را کلاس موسیقی بگذارید. حتی ممکن است کودک اتیستیک در کلاس موسیقی بدترین نتیجه را هم بگیرد، چون کشف هارمونی موسیقی کاری پیچیده است.

چون بچّه‌های اتیستیک در بروز احساساتشان متفاوت عمل می‌کنند، یک مربّی موسیقی که در زمینه‌ی ارتباط با بچّه‌های اتیستیک هم آموزش دیده باشد می‌تواند هارمونی موسیقی را وارد زندگی آن‌ها کند و به این ترتیب، بچّه‌های اتیستیک یاد می‌گیرند چطور احساسات‌شان را بروز دهند.

چه بازی‌هایی برای آموزش کودکان اتیستیک مناسب‌تر است؟

بازی‌هایی مثل قایم‌باشک که در آن‌ها فرد بتواند جست‌وجو و کشف کند برای بچّه‌های اتیستیک لذت‌بخش و آموزنده خواهد بود. برای آن‌ها بازی‌های فکری پیچیده‌اند امّا از جست‌وجو در طبیعت و کشف آن لذت می‌برند. هم‌چنین بازی‌هایی که بتوانند به پرورش حواس کودک کمک کنند مفید خواهند بود. مثلاً بازی با باران جذاب است؛ البته نه این‌که کودک آب‌بازی کند، بلکه با باران بازی کند. این بازی‌ها حواس کودک را تقویت و به رشد او کمک می‌کنند.

نقش پدر و مادرها در آموزش کودکان و نوجوانان اتیستیک

من پدر و مادری را می‌بینم که با نگرانی می‌گوید: «بچّه‌ی دوازده‌ساله‌ی من هنوز عروسک‌بازی می‌کند.» خب چه اشکالی دارد؟ باید به بچّه‌ها فرصت داد. شاید این کودک یا نوجوان فعلاً دارد با این عروسک تمرین می‌کند تا ارتباط اجتماعی برقرار کند. پدر و مادر باید اجازه بدهند بچّه عروسک‌بازی را ادامه بدهد و البته محیط امنی برایش فراهم کنند که، نه با ده نفر، امّا با دو نفر کم‌کم ارتباط برقرار کند.

پس پدر و مادر در مرحله‌ی نخست باید خودشان درباره‌ی اتیسم آگاه شوند و آموزش ببینند و بدانند فرزندشان مانند گیاه زیبایی است که به‌وقت و توجّه بیش‌تری نیاز دارد تا رشد کند و این‌که اگر از راه درست بروند، این اختلال یا رفع می‌شود یا کم‌تر می‌شود. و نکته‌ی مهمی که باید به آن توجّه کنند این است بدترین بلایی که می‌توانیم سر این بچّه‌ها بیاوریم این است که بگوییم: «حالا همین‌که دیپلم بگیرد کافی است.» و یادگیری او را محدود کنیم.

بنابراین لازم است پدر و مادر صبور باشند و به فرزند اتیستیک خود فرصت کافی برای یادگیری بدهند. از طرفی، با فراهم‌کردن محیطی امن کم‌کم او را با جامعه روبه‌رو کنند. هم‌چنین به مهدکودک و مدرسه نیز باید درباره‌ی وضعیت فرزند خود اطلاعات بدهند. معمولاً خانواده‌ها این اطلاعات را به مدرسه نمی‌دهند و سیستم آموزش و پرورش ما هم اختلال را شناسایی نمی‌کند. این‌جاست که مشکل پیچیده می‌شود.

به اشتراک بگذارید:

golpoonemag.ir/?p=4965

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *