قصه‌هایی کوتاه برای بلندترین شب سال / بخش نخست

قصه‌هایی کوتاه برای بلندترین شب سال

بخش نخست

نویسنده: یاسمن رضائیان

سال‌های بسیاری است که ما ایرانیان در نیمه‌ی روزهای سرد سال دور هم جمع می‌شویم و آغاز سردترین فصل را با کنارهم‌بودن به گرمی جشن می‌گیریم. مردم ایران، هرجا که باشند، بسته به فرهنگ و رسوم خود برنامه‌هایی برای شب چلّه دارند. البته بخشی از این آداب و رسوم مانند قصّه‌گویی و قصّه‌خوانی میان همه‌ی ایرانی‌ها مشترک است.

ما بزرگترها می‌خواهیم کاری کنیم که کودکان‌مان یک شب یلدای دوست‌داشتنی و پرخاطره‌ را تجربه کنند. بنابراین خوب است در این شب سراغ قصّه‌ها برویم. اگر می‌خواهید کودک‌تان در بلندترین شب سال به دنیای قصّه‌ها سفر کند، گلپونه ده کتاب خوب را به شما پیشنهاد می‌کند. قصّه‌هایی کوتاه که خواندن آن‌ها زمان کمی از شما می‌گیرد اما لذّت سفر به دنیای آن‌ها تا همیشه در ذهن کودک‌تان باقی می‌ماند.

در بخش نخست این مطلب سه کتاب را معرفی می‌کنیم که در ادامه با هم می‌خوانیم:

شب یلدا 

  نویسنده: احمدرضا احمدی     تصویرگر: محمدعلی بنی‌اسدی

انتشارات: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

شب یلداست و همه‌ی خانواده دور هم جمع شده‌اند. پیش از اینکه بچّه‌ها بخوابند، پدربزرگ به آن‌ها می‌گوید: «امشب بلندترین شب سال است. امیدوارم خواب‌های خیلی شیرین ببینید.» و بعد بچّه‌ها می‌خوابند. اما یکی از بچّه‌ها خواب عجیبی می‌بیند. او در خواب می‌فهمد که نامی ندارد. برای همین از دیگران نام خودش را می‌پرسد. هرکس جوابی به پسرک می‌دهد. یکی می‌گوید نام او دریاست، یکی می‌گوید اسم او درخت است و دیگری می‌گوید نامش رود است. اما نام پسر کوچک چیست؟

گوسفندی که می‌خواست بزرگ باشد، خیلی بزرگ

نویسنده و تصویرگر: ژوزف تئوبالد     مترجم: نورا حق‌پرست

انتشارات: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

گوسفندها تمام طول روز در علفزار مشغول بازی‌کردن هستند. اما «برفی» با آن‌ها بازی نمی‌کند. «پشمی» به برفی می‌گوید: «چرا ناراحتی؟ تو هم بیا با ما بازی کن.» برفی از اینکه از همه کوچک‌تر است ناراحت است. برای همین تصمیم می‌گیرد به جای بازی‌کردن، از صبح تا شب علف بخورد تا زودتر بزرگ شود. اما از یک جایی به دیگر نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد. هرچه علف هست می‌خورد و مرتب بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود. برفی فکر می‌کند شاید این‌طوری بد هم نباشد. هرچه بزرگ‌تر، بهتر. برای همین همه‌ی درخت‌ها را می‌خورد و آب رودخانه را هم می‌نوشد. امّا پشمی به او هشدار می‌دهد نباید این‌قدر بزرگ شود وگرنه توی دردسر می‌افتند.

مطالعه؛ کلید صبح دانایی

قصه‌های کوتی‌کوتی

  نویسنده: فرهاد حسن‌زاده    تصویرگر: هدا حدادی

انتشارات: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

کوتی‌کوتی، هزارپایی کوچک است که رد کفش‌هایش را در همان صفحه‌های اوّل کتاب جا گذاشته است. امّا برای چه کوتی‌کوتی این‌همه این طرف و آن طرف می‌رود؟ خب، او یکی از لنگه‌های جورابش را گم کرده است و دارد دنبال آن می‌گردد. پس تا کوتی‌کوتی مشغول پیداکردن جورابش هست ما قصّه‌هایش را می‌خوانیم. ماجراهایی که برای کوتی‌کوتی اتفاق می‌افتند خیلی خیلی کوتاهند. مثل ماجرای روزی که کوتی‌کوتی می‌خواست اتل‌متل‌توتوله بازی کند ولی بچّه‌های دیگر مخالف بودند. چون بار آخری که این بازی را انجام داده بودند نصفه روز طول کشیده بود تا پاهای کوتی‌کوتی را بشمارند!

کتاب‌هایی که در این فهرست معرفی شدند در اپلیکیشن‌های کتاب‌خوان موجودند. اگر تصمیم گرفته‌اید این داستان‌ها را در شب یلدا برای کودک‌تان بخوانید اما برایتان ممکن نیست نسخه‌ی کاغذی کتاب‌ها را تهیه کنید می‌توانید نسخه‌ی الکترونیک آن‌ها را از اپلیکیشن خریداری کنید.

معرفی کتاب‌های کودک را این‌جا در گلپونه بخوانید

به اشتراک بگذارید:

golpoonemag.ir/?p=7105

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *